زندگی دوباره

تا حالا ننوشتم اما از حالا می خوام بنویسم.زندگی جدیدیه

زندگی دوباره

تا حالا ننوشتم اما از حالا می خوام بنویسم.زندگی جدیدیه

سکانس دوم

خوب چند روز دیگه هم زنده موندیم،آخر هفته نسبتا خوبی بود،پنج شنبه که از سرکار رفتم خونه یه بسته فیله مرغ خریدم(جاتون خالی) سرخ کردم و خوردم بعدشم خوابیدم تا ساعت 19 که همین حوالی بود امین اومد خونمون.

قرار بود بریم فوتبال چمنی اما قبلش علی به هم زنگ زده بود و گفته بود که کنسل شده،ایمان و سهند از این موضوع خبر نداشتند اونا اومده بودند که بریم.اما خوب برنامه تعطیل شده بود.مثل همیشه ایمان پیشنهاد پوکر رو داد.از من اصرار که بابا بی خیال پوکر همگی متفق القول که نه کار دیگه ای نداریم ،گفتم این همه می گی کارتینگ کارتینگ خوب پاشین بریم اونجا بهتر از خونه نشستنه که،ایمان گفت:الان زوده ساعت 9 می ریم. بالاخره تصمیم بر این شده که تا 9 پوکر بازی کنیم و بعدشم بریم کارتینگ.

عجب بازی بود پسر در کمتر از 1 ساعت 32 هزارتومان از شون بردم (البته طبق معمول برمیگردونیم)،همشون بهت زده بودن دیگه کسی بیرون از بازی پول نداشت که بیاره،ایمان رو بگو بنده خدا هیچ وقت این جوری ندیده بودمش ،کارت هدیه پارسیان درآورده بود که با اون بازی کنه. من که دیدم اوضاع این جوری گفتم فقط پول اگه پول دارین بیارین و الا بی خیال شین،راسیتش می خواستم که پاشن بریم کارتینگ،ساعت از 9 هم گذشته بود.

به سمت ورزشگاه آزادی حرکت کردیم،دم در که رسیدیم آقایون یادشون اومد که پول همراهشون نیست و من هم که پول ها رو با خودم نبرده بودم،خلاصه مجبور شدیم دوباره بگردیم تا یه بانک پیدا کنیم.

دوستای ایمان هم 3 نفر بودند اونا هم اومده بودند. نوبت گرفتیم تا نوبتمون بشه 3 ساعت می شد،اول رفتیم فوتبال دستی بازی کردیم بعدش بیلیارد و یه خورده هم تو محوطه نشستیم تا نوبتمون شد.

سوار ماشین ها شدیم،بعد چند دقیق معطلی بالاخره چراغ شروع سبز شد،خیلی هیجان داشت محکم به فرمون چسبیده بودم ،خیلی دوست داشتم که همون بار اولی از همه جلو بزنم،حرکت کردیم من یکی مونده به آخر حرکت کردم،هر چقدر گاز می دادم خبری نبود همه رفتن،حالم بد جوری گرفت،ماشین من گاز خور نبود،اما بازم خیلی حال داد.سر پیچ ها خیلی خوب می شد خط ترمز کشید،دوست دارم به این زودی ها بازم تجربه اش کنم.

همه دوست داشتن بازم بریم پوکر اما من گفتم باید برم بخوابم چون فردا باید تافل بخونم.

دیروز جمعه هم تا ظهر که خواب بودم بعدش هم یه خورده تافل و مرتب کردن اتاق و بعد هم خواب.

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد